موسیقی هند و نوازندگان افسانهای آن
موسیقی کلاسیک هند
موسیقی کلاسیک شبه قارهی هند است که کشورهایی چون هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا و نپال را در بر میگیرد. بعد از موسیقی کلاسیک غربی، محبوبترین است. این موسیقی، دو سنت عمده دارد: سنت موسیقی کلاسیک هند شمالی که هندوستانی نامیده میشود و موسیقی جنوب هند و سریلانکا که کارناتیک نامیده میشود. این سنتها تا حدود قرن شانزدهم از یکدیگر متمایز نبودند؛
اما در دوره حکومت مغول در شبه قارهی هند، این سنتها از هم جدا و به شکلهای متفاوتی تکامل یافتند. موسیقی هندوستانی بر بداهه پردازی و اکتشاف در همهی جنبههای یک راگ تأکید دارد، در حالی که اجراهای کارناتیک، بر پایه نواختن قطعات از قبل ساخته شده در یک راگا میباشد. با این حال، این دو سیستم همچنان، ویژگیهای مشترکشان بیشتر از تفاوتهایشان است.
ریشههای موسیقی کلاسیک هند را باید در ادبیات ودایی هندوئیسم و ناتیاشاسترای باستان و همچنین متن کلاسیک سانسکریت دربارهی هنرهای نمایشی توسط بهاراتا مونی جستجو کرد. متن سانسکریت قرن سیزدهم Sangita-Ratnakara از Sarangadeva به عنوان متنی معتبر توسط موسیقی هندوستانی و سنتهای موسیقی کارناتیک در نظر گرفته شده است.
عناصر و ریشه موسیقی هند
موسیقی کلاسیک هند دارای دو عنصر اساسیِ راگا و تالا است.
راگا، براساس مجموعه متنوعی از swara (نت هایی از جمله میکروتونها)، پارچهای از یک ساختار ملودیک کاملاً پیچیده را تشکیل میدهد، در حالی که تالا، چرخهی زمان را اندازه گیری میکند. راگا، به هنرمند یک بستر میدهد تا ملودی را از اصوات بسازد، درحالی که تالا با استفاده از زمان، یک چارچوب خلاقانه برای بداهه نوازیِ ریتمیک برای آنها فراهم میکند. در موسیقی کلاسیک هند، فضای بین نتها اغلب مهمتر از خود نتها است و به طور سنتی از مفاهیم کلاسیک غربی مانند هارمونی، کنترپوان، آکورد یا مدولاسیون دوری میکند.
ریشهی موسیقی در هند باستان در ادبیات وداییِ هندوئیسم یافت میشود. اولین اندیشهی هند، سه هنر را در بر میگرفت، رسیتای هجایی(vadya)، ملوس(gita) و رقص(nrtta). با توسعه این زمینهها، سانگیتا به ژانری متمایز از هنر، در شکلی معادل موسیقی معاصر تبدیل شد. این احتمالاً قبل از زمان ییسکا (حدود ۵۰۰ قبل از میلاد) رخ داده است. برخی از متون قدیمی آیین هندو مانند ساماودا (حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد) کاملاً با مضامین آهنگین ساخته شدهاند. ساماودا متشکل از sāman به معنی "سرود" و veda به معنی "دانش"، نغمهها و اشعار وداها است. ساماودا یکی از متون باستانی سانسکریت ودایی و بخشی از کتاب مقدس آیین هندو و یکی از چهار ودا، مربوط به عبادات مشتمل بر ۱۸۷۵ بیت یا شعر است که همه آنها بجز ۷۵ بیت، از ریگودا گرفته شده است. سه نسخه تجدید نظر شده از ساماودا و نسخههای خطی متفاوتی در نقاط مختلف هند وجود دارد.
در حالی که اعتقاد بر این است که تاریخ تدوین قطعات اولیه، به تاریخ اوایل ریگودا از دورههای پساریگودایی مانترا، دورهای از زبان سانسکریت ودایی حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد، اما تقریباً معاصر با آتارواودا و یاجورودا سروده شدهاست.
محتویات ساماودا بهطور گسترده مورد ملاحظه چاندوگیا اوپانیشاد و کنا اوپانیشاد قرار گرفته و به عنوان اوپانیشادهای اصلی و یکی از شش مکتب فلسفهی هندو به خصوص مکتب ودانتا در نظر گرفته شدهاست. اشعار و نغمههای ساماودا یکی از ریشههای اصلی موسیقی و رقص سنتی هندی است همچنین به عنوان ساما ویدا نامیده شده است.
ساماودا شامل دو قالب سازمان یافته است؛ یک قسمت بر اساس متر موسیقی و دیگری با هدف آیینی است. متن با رمزگذاریِ تعبیه شده نوشته شده است، جایی که swaras (نت های اکتاو) یا در بالا یا درون متن نشان داده شده است، یا آیه به صورت ساده با گره یا عضو نوشته شده است این کد تعبیه شده از swaras مانند اسکلت آهنگ است.
در سنتهای قدیمی آیین هندو، دو ژانر موسیقی ظاهر شد، یکی گانداروا (موسیقی رسمی-تشریفاتی) و گانا (موسیقی غیر رسمی، بداهه و سرگرمی). موسیقی گانداروا همچنین به معنای آسمانی و معاشرتهای الهی بود، در حالی که گانا به معنای آواز بود. سنت موسیقی سانسکریت ودایی به طور گستردهای در شبه قارهی هند گسترش یافته بود و به گفته روول، کلاسیکهای تامیل باستان کاملاً واضح نشان میدهند که یک سنت موسیقی پرورشی در جنوب هند از اوایل چند قرن گذشته قبل از مسیحیت وجود داشته است. متن کلاسیک سانسکریت ناتیاشاسترا، پایه و اساس بسیاری از موسیقیهای کلاسیک و سنتهای رقص هند میباشد. قبل از نهایی شدن ناتیاشاسترا، سنتهای هند باستان ابزار موسیقی را بر اساس اصل صوتی آنها (براساس چگونگی صدادهی، و نه بر اساس مواد ساخته شده از آنها) به چهار گروه طبقهبندی کرده بودند؛ به عنوان مثال فلوت که با جریان هوای درونی کار میکند. این چهار دسته به همان صورت که در متون آورده شده پذیرفته شدهاند و چهار فصل جداگانه در ناتیاشاسترا هستند؛ سازهای زهی (کوردوفون)، سازهای بادی (ایرفون)، سازهای خودصدا (ایدیوفون) و سازهای کوبهای (ممبرانوفون). به گفته روول، از این موارد، اصطلاح ایدیوفون به شکل "سنجهای کوچک برنزی" برای تالا استفاده میشد. تقریباً تمام فصل ناتیاشاسترا در مورد اصطلاح ایدیوفون، توسط بهاراتا، یک رسالهی نظری در مورد سیستم تالا است. در اوایل قرن سیزدهم متن Sangitaratnakara (به معنای واقعی کلمه "اقیانوس موسیقی و رقص")، نوشتهی Sarngadeva، تحت حمایت پادشاه سیگانا از خاندان Yadava در Maharashtra، راگاس و تالاس را مورد بررسی قرار میدهد. او هفت خانوادهی تالا را شناسایی میکند، سپس آنها را به نسبت موزون تقسیم میکند، و یک روش برای بداهه نوازی و آهنگسازی ارائه میدهد که همچنان به الهام بخشیدن به موسیقیدانان عصر مدرن یاری میرساند. Sangitaratnakara یکی از کاملترین رسالههای هندو مربوط به دوران قرون وسطی است که در دوران مدرن، باقی مانده است که مربوط به ساختار، روش و استدلال در مورد راگا و تالا است.
ساختارهای موسیقی شمال و جنوب هند
ادبیات تاریخی دوران پس از ودایی مربوط به موسیقی کلاسیک هند بسیار گسترده بوده است. متون باستان و قرون وسطی در درجهی اول به زبان سانسکریت (هندوئیسم) است، اما بررسیهای عمده در مورد تئوری موسیقی، سازها و عملکرد آنها، به زبانهای منطقهای از جمله Braj ،Kannade ،Odia ،Pali (بودیسم)، Prakrit (Jainism)، تامیل و تلوگو انجام شده است.
در حالی که نسخههای خطی متعددی تا دوران مدرن باقی مانده است، بسیاری از آثار اصلی در مورد موسیقی هند از بین رفته است، و تنها به این دلیل وجود داشته است که آنها در سایر نسخههای موسیقی کلاسیک هند نقل و بحث شدهاند.
بیشتر متون تاریخی در حوزه تئوری موسیقی، توسط دانشمندان هندو تدوین شده است. برخی از متنهای موسیقی کلاسیک نیز توسط بوداییها و دانشمندان جاین و در قرن شانزدهم توسط دانشمندان مسلمان تدوین شدهاند.
سنت موسیقی کلاسیک شبه قارهی هند باستان و قرون وسطی (بنگلادش مدرن، هند، پاکستان) از قرن چهاردهم به طور کلی یک سیستم یکپارچه بود و پس از آن بهدلیل آشفتگی سیاسی و اجتماعی دوران سلطنت دهلی، شمال را از جنوب جدا کرد. سنتهای موسیقی شمال و جنوب هند تا حدود قرن شانزدهم متمایز شناخته نمیشدند، اما پس از آن این سنتها اشکال متفاوتی پیدا کردند.
موسیقی کلاسیک هند شمالی هندوستانی نامیده میشود، در حالی که اصطلاح هند جنوبی را کارناتیک مینامند. طبق نظر نذیرعلی جیرازبوی، سنت هند شمالی بعد از قرن ۱۴ یا ۱۵ شکل مدرن خود را بهدست آورد. موسیقی کلاسیک هند از لحاظ تاریخی بسیاری از سبکهای منطقهای مانند سنت کلاسیک بنگالی را پذیرفته و تکامل داده است. این گشودگی نسبت به ایدهها منجر به جذب نوآوریهای مردمیِ منطقهای و همچنین تأثیراتی شد که از خارج شبه قاره وارد شد. به عنوان مثال، موسیقی هندوستانی تأثیرات عرب و فارس را یکسان کرد. این جذب ایدهها بر پایههای کلاسیک باستان مانند راگا، تالا و ماتراس و همچنین آلات موسیقی بود. به عنوان مثال، Rāk فارسی احتمالاً تلفظ Raga است. به گفتهی هرمز فرهت، راک، در زبان فارسی جدید معنایی ندارد و مفهوم راگا در ایران ناشناخته است.
پوراندارا داسا (۱۴۶۴-۱۵۶۴) آهنگساز و موسیقیدان هندو بود که در هامپی امپراتوری ویجایاناگارا زندگی میکرد؛ او پدربزرگ موسیقی کارناتیک به حساب میآمد. پوراندارا داسا یک راهب و فدائی خدای هندوی کریشنا بود. وی نظریهی موسیقی کلاسیک هند را منظم کرد و تمریناتی را برای نوازندگان ایجاد کرد تا هنر خود را بیاموزند و کامل کنند. او به طور گسترده برای اشتراک گذاری و آموزش ایدههای خود سفر کرد و بر تعداد زیادی از موسیقیدانان هند جنوبی و ماهاراشترا باکتی تأثیر گذاشت. این تمرینات، آموزههای وی در مورد راگا و روش شناسی سیستماتیک او به نام Suladi Sapta Tala (هفت تالای اولیه) در دوران معاصر همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. تلاشهای پوراندارا داسا در قرن شانزدهم، سبک کارناتیک موسیقی کلاسیک هند را آغاز کرد.
موسیقی کارناتیک جنوب هند، تمایل به ساختار دارد و ساختار بیشتری نسبت به موسیقی هندوستانی دارد. نمونههایی از این طبقه بندیِ منطقیِ راگا به melakartas و استفاده از ترکیبات ثابت، مشابه موسیقی کلاسیک غربی است. راگای کارناتیک معمولاً از نظر سرعت بسیار سریعتر و کوتاهتر از معادل آن در موسیقی هندوستانی است. بعلاوه، همنوازان نقش بسیار بیشتری در کنسرتهای کارناتیک نسبت به کنسرتهای هندوستانی دارند. ساختار کنسرت معمولی امروز توسط خواننده آریاکودی رامانوجا ایانگار ساخته شد. قطعه آغازین وارنام (varnam) نامیده میشود و برای نوازندگان حالتی شبیه گرم کردن دارد. یک فداکاری و درخواست برکت، به دنبال آن میآید، سپس یک سری مبادله بین راگاها (ملودی نامتقارن) و تالامها (تزئینات) صورت میگیرد که با سرودهایی به نام کریتیس آمیخته شده است. سپس پالوی یا مضمون راگا دنبال میشود. قطعات کارناتیک همچنین دارای اشعار غنایی هستند که به همین ترتیب بازتولید میشوند، احتمالاً با تزئینات و رفتارهایی مطابق با ایدئولوژی مجری، که به آنها Manodharmam گفته میشود. مضامین اصلی شامل عبادت، توصیف معابد، فلسفه و مضامین نایاکا-نایکا (سانسکریت "قهرمان-قهرمان") است. تیاگاراجا (۱۷۵۹-۱۸۴۷)، موتوسوامی دیكشیتار (۱۷۷۶-۱۸۲۷) و سایاما ساستری (۱۷۶۲-۱۸۲۷) دانشمندان مهم تاریخی موسیقی كارناتیک بودهاند. به گفته النور زلیوت، تیاگاراجا در سنت کارناتیک به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان آن شناخته میشود و وی با احترام، به تأثیر پوراندارا داسا اعتراف کرد. یک اعتقاد رایج در هند جنوبی این است که موسیقی کارناتیک، نمایانگر رویکردی قدیمیتر به موسیقی کلاسیک است، در حالی که موسیقی هندوستانی با تأثیرات خارجی تکامل یافته است.
مشخص نیست که روند تمایز موسیقی هندوستانی از چه زمانی آغاز شده است. این روند ممکن است از دادگاههای سلاطین دهلی در قرن ۱۴ آغاز شده باشد.
با این حال، طبق گفته جیرازبوی، سنت هند شمالی به احتمال زیاد شکل مدرن خود را پس از قرن ۱۴ یا بعد از قرن ۱۵ پیدا کرده است.
تحول موسیقی شمال هند
پیشرفت موسیقی هندوستانی در زمان جلالالدین محمد اکبر به اوج خود رسید. در طول دورهی قرن شانزدهم، تانسن موسیقی را آموخت و نوآوریهای موسیقی را برای حدود شصت سال اول زندگی خود با حمایت پادشاه هندو رام چند از گوالیور ارائه داد و پس از آن در دربار اکبر اجرا کرد. بسیاری از نوازندگان، تانسن را بنیانگذار موسیقی هندوستانی میدانند.
وی چهرهی برجستهی موسیقی کلاسیک هندوستانی بود. وی در یک خانوادهی هندو متولد شد و هنر خود را در منطقهی شمال غربی مادیا پِرادِشِ مدرن آموخت و کامل کرد سبک و نوآوریهای تانسن بسیاری را الهام بخشید، و بسیاری از غاران مدرن (خانههای آموزش موسیقی هندوستانی) خود را به اصل و نسب وی پیوند میدهند. دادگاههای مسلمان، سانسکریت را دلسرد و موسیقی فنی را تشویق کردند. چنین محدودیتهایی باعث شد که موسیقی هندوستانی به روشی متفاوت از موسیقی کارناتیک تکامل یابد. سبک موسیقی هندوستانی عمدتا در شمال هند، پاکستان و بنگلادش یافت میشود. این ماده به چهار شکل عمده وجود دارد: دهروپاد(dhropad)، خیال، تارانا و نیمهی کلاسیک تومری. سه مدرسهی بزرگ طومری وجود دارد: Lucknow gharana ، Banaras gharana و Punjabi gharana.
تاپا مردمیترین مورد است، که احتمالاً قبل از سیستم سازی و ادغام در ساختار موسیقی کلاسیک در منطقهی راجستان و پنجاب وجود داشته است؛ با موسیقیدانان بنگالی محبوب شد.
خیال شکل مدرن موسیقی هندوستانی است و این اصطلاح در لغت به معنای "تخیل" است. از آنجا که الگوی نوازندگان صوفی در میان جامعهی اسلامی هند بود، قابل توجه است و قوالس آهنگهای محلی خود را در قالب خیال میخواند. دهروپاد(Dhruvapad)، فرم باستانی توصیف شده در متن هندو ناتیاشاسترا، یکی از اصلیترین اشکال موسیقی کلاسیک است که در سراسر شبه قارهی هند یافت میشود. این کلمه از Dhruva گرفته شده است که به معنای غیر منقول و دائمی است. یک Dhrupad حداقل چهار مصراع دارد که Sthayi (یا Asthayi)Antara ، Sanchari و Abhoga نامیده میشوند. قسمت Sthayi ملودی است که از اولین تتراکورد اکتاو میانی و نت های اکتاو پایینی استفاده میکند و قسمت آنتارا از تتراکورد دوم اکتاو میانی و نتهای اکتاو بالاتر استفاده میکند. قسمت سانچاری مربوط به بسط و گسترش است که با استفاده از بخشهایی از استایی و آنتارا که قبلاً اجرا شدهاند ساخته میشود و از اصول ملودیک ساخته شده با سه نت هشت اکتاوی استفاده میشود که Abhoga، بخش پایانی آن است، که شنونده را به نقطهی شروع Sthayi، البته با تغییرات ریتمیک، با یادداشتهای کاهش یافته، که بعضی مواقع در مصراع پنجم به نام بوگا گنجانده میشود. گرچه معمولاً به مضامین فلسفی یا باکتی (ارادت عاطفی به یک خدا یا یک الهه) مربوط میشود، اما برخی از دروپادها برای ستایش پادشاهان ساخته شدهاند.
بداهه نوازی در موسیقی هند
بداههنوازی برای موسیقی هندوستانی از اهمیت اساسی برخوردار است و هر غارانه (سنت مکتبی) تکنیکهای خاص خود را توسعه داده است که هستهی آن، با یک ترکیب استاندارد(bandish) شروع میشود، سپس آن را در فرآیندی به نام vistar گسترش میدهد.
روشهای بداههسازی، ریشهای باستانی دارد و یکی از رایجترین تکنیکهای آن Alap نام دارد که Jor و Jhala آن را دنبال میکنند. Alap، ترکیبات تونال احتمالی را در میان چیزهای دیگر کشف میکند، Jor سرعت را بررسی میکند، در حالی که Jhala ترکیبات پیچیده را مانند یک شبکهی مغزی در حالی که الگوهای ضربان را حفظ میکند، کشف میکند. همانند موسیقی کارناتیک، موسیقی هندوستانی آهنگهای مختلف محلی را جذب کرده است. به عنوان مثال، راگاهایی مانند Kafi و Jaijaiwanti براساس آهنگهای محلی ساخته شدهاند.
تاثیرات متقابل موسیقی هند با موسیقی ایرانی و عربی
موسیقی هندوستانی از تأثیرات موسیقی عربی و فارسی برخوردار است؛ از جمله ایجاد راگاهای جدید و توسعه سازهایی مانند سیتار و سارود. ماهیت این تأثیرات مشخص نیست. دانشمندان سعی کردهاند مقام عربی شبه جزیرهی عربستان، ترکیه و شمال آفریقا و دستگاه ایران را برای تشخیص ماهیت و میزان آن مورد مطالعه قرار دهند. در طی دورهی استعمار و تا دههی ۱۹۶۰، تلاش برای مطالعهی نظری راگا، مقامات و پیشنهادات مشترک بود. برونو نتل، از برجستهترین اتنوموزیکولوگهای دنیا، اظهار داشت كه بعد از مطالعات موسیقی شناسی تطبیقی، شباهتهای موسیقی كلاسیک هند و موسیقی اروپایی را نیز یافته است و این موضوع را در مورد نقطهی شباهتها و اختلافات بین سیستمهای مختلف موسیقی جهان ایجاد كرده است. یکی از اولین بحثهای شناخته شده دربارهی مقام ایرانی و راگای هندی توسط دانشمند اواخر قرن شانزدهم، توسط پونداریکا ویتالا صورت گرفته. وی اظهار میدارد که مقامات ایرانی که در زمان وی استفاده میشده از راگای قدیمی هند گرفته شده است، و وی به طور خاص بیش از ده مقام را ترسیم میکند. به عنوان مثال ، ویتالا اظهار میدارد که مقام حجاز از راگ آساوری و جنگولا از بنگال گرفته شده است. در سال ۱۹۴۱، حیدر رضوی این مسئله را زیر سوال برد و اظهار داشت كه نفوذ، در جهت دیگری است که مقامات خاورمیانه به راگاهای هند تبدیل میشوند، مانند اینكه مقام زنگولا به جنگل راگا تبدیل شود. به گفته جان بیلی، استاد اتنوموزیکولوژی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، تبادل ایدههای موسیقی از هر دو طریق بوده است، زیرا سوابق فارسی تأیید میکنند که نوازندگان هندی بخشی از دربار قاجار در تهران بودند، تعاملی که تا قرن بیستم با واردات آلات موسیقی هند در شهرهایی مانند هرات در نزدیکی مرز افغانستان و ایران ادامه داشت.

ویرتئوز طبلای هند
استاد ذاکر حسین (متولد ۹ مارس ۱۹۵۱) یک ویرتئوز طبلای هند، آهنگساز، نوازندهی سازهای کوبهای، تهیه کنندهی موسیقی، بازیگر سینما و پسر بزرگ نوازندهی طبلا، استاد الله راخا است.
وی برندهی جایزهی پادما شری در سال ۱۹۸۸ و جایزهی پادما بوشان در سال ۲۰۰۲ میباشد که توسط دولت هندوستان و به دست عبدالکلام رئیس جمهور هندوستان به وی اعطا شد؛ همچنین در سال ۱۹۹۰ جایزهی Sangeet Natak Akademi را از آن خود کرد که توسط آکادمی Sangeet Natak، آکادمی ملی موسیقی، رقص و نمایش هند به ایشان اعطا شد. در سال ۱۹۹۹، وی به عنوان عضو انجمن ملی میراث هنری اوقاف ملی ایالات متحده، بالاترین نشان اعطا شده به هنرمندان و موسیقیدانان سنتی، به وی اهدا شد.
نام مادر وی باوی بیگم بود. گفته شده كه حسین، كودكی "بدشانس" بود زیرا پدرش در زمان تولد وی بسیار بیمار بود. اگرچه نام خانوادگی آنها قریشی است، اما نام خانوادگی ذاکر، حسین بود. وی در دبیرستان سنت مایکل در ماهیم تحصیل کرد و مدت کوتاهی در کالج سنت خاویر در بمبئی به ادامه تحصیل پرداخت. حسین یک کودک اعجوبه بود. پدرش از ۳ سالگی به او پاخاواج را آموخت (پاخاواج یک طبل بشکهای و دو سر است که از شبه قارهی هند نشأت گرفته است). پدرش او را ساعت ۳ صبح بیدار میکرد و با خواندن ریتمهای مختلف تا ساعت ۶ صبح وی را آموزش میداد. پدر ذاکر، آلا راخا، به سنت طبلانوازیِ غارانهی پنجاب تعلق داشت. غارانههای دیگر دهلی، بنارس، آجرارا، فرخ آباد و لکنو هستند. او اولین کنسرت خود را در سن هفت سالگی برگزار کرد و به عنوان یک اعجوبه شناخته شد. او از یازده سالگی در تور بود. وی در سال ۱۹۷۰ به ایالات متحده رفت تا استاد راوی شانکار، استاد سیتار را همراهی کند. پس از اتمام تور، راوی شانکار به ذاکر توصیه کرد که در آمریکا بماند و در دانشگاه واشنگتن در بخش اتنوموزیکولوژی به شغل آموزش مشغول شود. او قصد داشت برای دکتری تحصیل کند اما در میانهی راه به منطقهی خلیج نقل مکان کرد تا علیاکبرخان را که به یک نوازندهی طبلا احتیاج داشت، همراهی کند. پس از آن او فعالیت بین المللی خود را آغاز کرد، از جمله بیش از ۱۵۰ کنسرت در سال!
ذاکر از کودکی تمامی اساتید برجستهی موسیقی کلاسیک هندوستانی را که همانند خورشید به موسیقی کلاسیک هندی روشنایی میبخشند، همراهی میکند هم آوازی و هم سازی؛ از پاندیت راوی شانکار، استاد ولایت خان، استاد علیاکبرخان، پاندیت هاری پراساد چوراسیا، پاندیت شیو کومار شارما، Bhimsen Joshi ،Pandit Jasraj، و بسیاری دیگر. ذاکر و پدرش آلا راخا نمایندهی رواج هنر طبلانوازی در اعصار بین المللی بودند. عملکرد آنها باعث افزایش شهرت نوازندگان طبلا میشد که قبلاً آنقدر بهنام نبودند. ذاکر با کنسرتهای تکنوازی خود در سفرهای متعدد به عنوان نوازنده، توجه زیادی را به نوازندگان طبلا جلب کرد و باعث افزایش شهرت نوازندگان طبلا شد. یکی از نوآوریهای بینظیر ذاکر استفادهی وی از "بایان" برای ایجاد ملودی است. او این کار را در طول نوازندگی خود به کار میبرد، اما به ویژه در بخش "سوال و جواب" در یک مراسم، جایی که نوازنده با نواختن سیتار، سارود، سنتور و غیره و نوازندهی طبلا معمولاً حالتی به شکل "پرسش و پاسخ" ایجاد میکنند. یکی از دلایل دیگر محبوبیت ذاکر حسین، جذب مخاطبانی بود که به یک کنسرت موسیقی هندی آمده بودند اما نه فقط برای گوش دادن به ساز ملودیک، بلکه برای شنیدن ساز طبلا که تا قبل از آن صرفا برای همراهی دیگر سازها استفاده میشد. شهرت ذاکر، در پی بسیاری از اجراهای تور در ایالات متحده و اروپا در سطح بینالمللی گسترش یافت. او همچنین با بسیاری از نوازندگان از سراسر هند و جهان همکاری کرد. وی با ویولونیست L. Shankar، گیتاریست John McLaughlin ،mridangam Ramnad Raghavan و نوازندهی افسانهای ghatam Vikku Vinayakram در تشکیل گروه تلفیقی Shakti همکاری کرد که با استقبال چشمگیر جهانی روبهرو شد. ذاکر حسین در آلبوم جورج هریسون (۱۹۷۳) به نام "زندگی در جهان ماده" و آلبوم "سخت کوش" جان هندی در سال ۱۹۷۳ اجرا کرد. وی همچنین در آلبوم "موسیقی و زمین" ون موریسون در سال ۱۹۷۹، آلبوم powerlight (۱۹۸۳) و "باد و آتش" اجرا کرد.
میکی هارت از گروهِ راک Grateful dead، که از سال ۱۹۶۰ با ذاکر حسین آشنا بود، وی را برای ضبط آلبوم ویژهی Planet Drum دعوت کرد، که درام نوازان افسانهای از مناطق مختلف جهان در آن به اجرا پرداختهاند. به ویژه در این آلبوم ویكو وینایاكرام با ذاکر به اجرا میپردازند که قبلا با هم در شبکهی تلوزیونی شاكتی همکاری داشتند. اولین آلبوم Planet Drum در سال ۱۹۹۱ با نام Rykodisc منتشر شد و در سال ۱۹۹۲ جایزهی گرمی بهترین آلبوم موسیقی جهان را دریافت کرد. آلبوم Global Drum Project، میکی هارت، ذاکر حسین، سیکیرو آدپوجو و جیووانی هیدالگو را بار دیگر در یک گردهمایی که به مناسبت پانزدهمین سالگرد آلبوم پیشگام Planet Drum به وجود آمد، دور هم جمع کرد. آلبوم Global Drum Project، برندهی جایزهی گرمی بهترین آلبوم موسیقی معاصر جهان در پنجاه و یکمین مراسم اهدای جوایز گرمی در ۸ فوریه ۲۰۰۹ شد. همچنین وی آهنگساز، نوازنده و مشاور موسیقی فیلم مالایامایی Vanaprastham بود، فیلمی که نامزد دریافت جایزهی بزرگ هیئت داوران جشنوارهی بینالمللی فیلم AFI لس آنجلس (AFI Fest) در سال ۱۹۹۹ بود؛ در سال ۲۰۰۰ برنده جوایز جشنوارهی بینالمللی فیلم استانبول (ترکیه)، جشنوارهی بینالمللی فیلم بمبئی (هند) و جایزهی ملیِ فیلم (هند) شد. وی آهنگهای متنوعی را برای چندین فیلم ساخته است که از آن جمله میتوان به برجستهترین کارهای "In Custody" و "The Mystic Masseur" ساخته اسماعیل مرچانت اشاره کرد و همچنین در موسیقی متن فیلم "آخرالزمان" ساخته "فرانسیس کوپولا" ، "بودای کوچک" و "برادرو برتولوچی" و سایر فیلمها، طبلا اجرا کرده است. او در چندین فیلم به طور خاص موسیقی خود را به نمایش گذاشت هم بهصورت موسیقی تکنوازی و هم همراه گروههای مختلف، از جمله در مستند "ذاکر و دوستانش" ۱۹۹۸ و مستند "دست سخنگو: ذاکر حسین و هنر طبلای هندی" و...
ذاکر حسین یکی از اعضای بنیانگذار "گروه موسیقی جهانی" Tabla Beat Science از بیل لاسول است. در سال ۲۰۱۶، ذاکر حسین در میان بسیاری از موسیقیدانانی بود که رئیس جمهور اوباما، به کنسرت جهانی All-Star روز جهانی جاز (۲۰۱۶) در کاخ سفید دعوت کرد. Haridas Vhatkar در بیش از ۱۸ سال گذشته در حال ساخت طبلاهای ذاکر بوده است. هاریداس گفت که او ساختن طبلا را یاد گرفته است تا بتواند آنها را به طور خاص برای ذاکر درست کند. ذاکر اظهار داشته است که در مجالس خصوصی، رویدادهای شرکتی یا عروسی اجرا نمیکند. او معتقد است که نباید در رویدادهایی که افراد میتوانند برای معاشرت، نوشیدن یا لذت بردن از یک وعده غذایی لذت ببرند، موسیقی شنیده شود (موسیقی باید تنها هدف این رویداد باشد).

اعجوبهی فلوت هند
راکش چاوراسیا، برادرزادهی نوازندهی برجستهی فلوت Pandit Hariprasad Chaurasia است که نام مشهوری دارد. در میان نوازندگان آیندهدار نسل دوم، راكش به عنوان یک نوازندهی برجسته، جایگاه ویژهای برای خود بهوجود آورده است. او با ادغام سنت عموی مشهور خود و تزریق سبک شخصی خود، سبکی را تکامل داده است که با حفظ اصالت فلوت، میتواند توجه شنوندگان جوان را نیز به خود جلب کند. با این وجود، متبحرترین شاگردان عمویش، همهی نوید حمل میراث چاوراسیا به ارتفاعات جدید را نشان میدهد. فلوت راکش با نت و ریتمِ سازگار با سازهای بادیِ فرهنگهای دیگر است و همچنین "jugalbandis" را با سازندگان کارناتیک و مشهور جهان اجرا کرده است. قدرت راکش در ترکیب فلوت خود است بدون اینکه هویت خود را در کنسرتهای تلفیقی از دست بدهد. راكش قبلاً بارها و بارها به دور دنیا سفر کرده و تماشاگران را در کنسرتهای کلاسیک و غیر کلاسیک به وجد میآورد. وی همچنین یک نوازندهی استودیویی كاملاً موفق است كه در بیشتر آثار برجستهی صنعت فیلم هند، فعالیت کرده و جوایز و تقدیرهای بیشماری را از آن خود کرده است. وی جایزهی آکادمی موسیقی هند را در سال ۲۰۰۷ توسط رئیس جمهور هند، دکتر عبدالکلام، آدیتیا بیرلا کالاکران پوراسکار در سال ۲۰۰۸، جایزهی گورو شیشیا در سال ۲۰۱۱، جایزه IWAP-Pandit Jasraj Sangeet Ratna در سال ۲۰۱۳ و Pannalal Ghosh Puraskar را تاکنون دریافت کرده است. راكش علیرغم اینکه نوازندهای تجربی است، اما هيچگاه از هدف اصلي خود كه تبدیل شدن به یک موسيقيدان كلاسيک تمام عيار است، منحرف نشده است. او بهطور منظم در جشنوارههای برجستهای مانند جشنوارهی WOMAD در آتن، Womad Earthstation در اروپا، "جشنوارههای هند" در روسیه، ژاپن، ایالات متحدهی آمریکا و اروپا حضور داشته است. رشد و بالندگی او باعث شده است که وی دعوت به اجرای مجردی را به صورت عمده، رویدادهای داخل هند و خارج از کشور، از جمله جشنواره سنت دنیس در پاریس و جشنواره بین المللی موسیقی لستر در انگلیس را اجرا کند. از همه مهمتر، راكش دعوت شد تا بیست و چهار ساعت پخش مستقیم رادیو بیبیسی (bbc) را كه به مناسبت بزرگداشت ملكه الیزابت، برگزار شد، برای مخاطبان سراسر جهان اجرا کند.
به تازگی راكش برای تور کنسرتهای کلاسیک دو نوازی و همچنین برای برنامه The Masters of Percussion با استاد ذاكر حسین نوازندهی افسانهای طبلا در برخی از اماكن معتبر جهانی سفر كرده است. راکش همچنین با برخی از چهرههای شاخص بین المللی مانند بلا فلک، ادگار میر، جوشوا ردمن به اجرا پرداخته است. آخرین فعالیت راکش گروه تلفیقی اوRakesh and Friends (RAF) است که موسیقی کلاسیک را به نحوی ارائه میدهد که با حفظ اصالت موسیقی، جوانان را به موسیقی کلاسیک هندی جذب میکند.