منوی دسترسی
موزیکولوژِی - تهیه شده توسط تیم مجله پرشین‌ ساز

مقدمه‌ی ریتم در موسیقی

مقدمه‌ی ریتم در موسیقی

در مقدمه‌ی یادداشت‌های سلسله‌وار ریتم در موسیقی از مشتقات برنامه‌ی موزیکولوژی به تعریف ریتم از مناظر واژه‌شناسی، مردم‌شناسی و موسیقی پرداختیم و همچنین مفاهیمی را در این حوزه توضیح دادیم و در نظر داریم که در یادداشت‌های بعدی، ریتم را در درون موسیقی‌های نقاط دیگر جهان، واکاوی کنیم. شایان ذکر است که سعی ما بر این بوده که وارد حوزه‌ی آموزش نشویم و صرفا توضیحاتی تکمیلی و مفهومی از ریتم ارائه بدهیم.

واژه شناسی
واژه‌ی ریتم در فرهنگ فارسی به معنای:
وزن، آهنگ، قاعده، هنجار، روش، عمل یا حرکت متناوب
توالی ضربات آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به کار می‌رود.

    
وزن ضرب ایقاع:
یکی از عناصر اصلی موسیقی، مربوط به نحوه‌ی سازمان‌دهی اصوات در زمان براساس اختلاف امتدادهای زمانی آنها.
و همچنین در دانشنامه‌ی اسلامی به معنای:
ضرب‌آهنگ یا ریتم، به معنی توالی ضربه‌های آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به‌ کار می‌رود. به عبارت دیگر تکرار پی‌درپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را در موسیقی، وزن یا ریتم می‌نامند.
ضرب‌آهنگ در شعر بر اساس الگوهای وزنی متداول در هر زبان به وجود می‌آید.

    
ایقاع در عروض:
در واقع منظور از ایقاع در عروض همان وزن شعر است. ریتم، حاصل تکرار و ترتیب الگوی وزن است.
ریتم به طور کلی به معنای حرکتی است که توسط توالی منظم از عناصر قوی و ضعیف، یا از شرایط مخالف یا متفاوت مشخص شده است. این معنی کلی از الگوی منظم در زمان می‌تواند برای طیف گسترده‌ای از پدیده‌های طبیعی دوره‌ای با تناوب یا فرکانس هر چیزی از میکروثانیه تا چند ثانیه (مانند ریف در یک آهنگ موسیقی راک) اعمال شود.

    

نظر فلاسفه و بزرگان

دانشمندان و فلاسفه و موسیقی‌دانان، تعاریف مختلفی درباره‌ی ریتم یا وزن کرده‌اند.
به عقیده‌ی افلاطون، «وزن، انتظام جنبش و حرکت است».
به عقیده‌ی اریستوکس، «ریتم عبارتست از نظم در کشش و گذشت زمان».
ژان ژاک روسو، نویسنده‌ و فیلسوف فرانسوی، ریتم را چنین تعریف می‌کند: «ریتم عبارتست از اختلاف حرکت که سرعت یا کندی و درازی یا کوتاهی زمان را به‌وجود می‌آورد».

ژان ژاک روسو - ریتم در موسیقی | مجله پرشین‌ساز

ونسان وندی، موسیقی‌دان فرانسوی، ریتم را نظم و تناسب در زمان و مکان می‌داند.
همچنین مالرب، شاعر فرانسوی، ریتم را جوهر و اساس موسیقی می‌داند و می‌گوید: « وظیفه‌ی ریتم عبارتست از تقسیم صدا و سکوت بر حسب اقتضای حرکت مکانی ملودی».
در انتها، دکارت، فیلسوف فرانسوی، عقیده دارد که توالی صداها بدون ریتم یک نوع هرج و مرج و ناهنجاری است و تحت تاثیر ریتم همه‌چیز منظم و مرتب می‌شود.
ریتم مربوط به پالس، متر و ضربان است
ریتم ممکن است روشی باشد که در آن یک یا چند ضربه‌ی ضعیف در رابطه با یک ضربه‌ی برجسته و قوی گروه‌بندی می شوند. یک گروه موزون فقط وقتی قابل درک است که عناصر آن از یکدیگر متمایز شوند، ریتم، همیشه شامل یک رابطه متقابل بین یک ضرب قوی و یک یا دو ضرب ضعیف است.
در هنرهای نمایشی، ریتم، زمان وقایع در مقیاس انسانی است. از صداهای موسیقی و سکوت‌هایی که در طول زمان اتفاق می افتد، از پله‌های رقص، یا وزن زبان گفتاری و شعر. در برخی از هنرهای نمایشی، مانند موسیقی هیپ هاپ، تحویل موزون متن از مهم‌ترین عناصر سبک است. ریتم همچنین ممکن است به نمایش بصری اشاره داشته باشد (حرکت به موقع از طریق فضا) و یک زبان مشترک از الگوی ریتم را با هندسه متحد کند. به عنوان مثال معماران غالباً از ریتم ساختمان صحبت می‌كنند و به الگوهای موجود در فاصله‌ی پنجره‌ها ، ستون‌ها و سایر عناصر نما اشاره می‌كنند. در سالهای اخیر، ریتم و متر به یک زمینه‌ی مهم تحقیق در میان محققین موسیقی تبدیل شده‌اند.

     

نگاه به ریتم از منظر مردم‌شناسی
هوارد گودال در مجموعه‌ی تلویزیونی خود با عنوان "چگونه موسیقی کار می کند" ، نظریه‌هایی را ارائه می‌دهد که ریتم انسان را با ذکر منظم بودن ضربان قلب یادآوری می‌کند. تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که این امر مستقیماً به ضربان قلب مربوط نمی‌شود بلکه به سرعت تأثیر عاطفی مربوط می‌شود که بر ضربان قلب نیز تأثیر می‌گذارد. با این حال محققان دیگر اظهار داشتند که از آنجا که برخی از ویژگی‌های موسیقی بشر گسترده است، منطقی است که گمان کنیم پردازش موزون مبتنی بر ضربان، ریشه های تکاملی باستانی دارد.
درک و انتزاع اندازه‌گیری موزون، پایه و اساس مشارکت موسیقی غریزی انسان است، همانطور که ما حرکت عقربه‌های ساعت را که در اصل یکسان است به "تیک تاک-تیک-تاک" یعنی به‌صورت متفاوت تقسیم می‌کنیم.
جوزف جوردانیا اظهار داشت که حس ریتم در مراحل اولیه‌ی تکامل انسان توسط نیروهای انتخاب طبیعی ایجاد شده است. بسیاری از حیوانات به طور ریتمیک راه می‌روند و صدای ضربان قلب را در رحم می‌شنوند، اما فقط انسان‌ها توانایی درگیر شدن (فرارفتن) در صداهای هماهنگ ریتمیک و سایر فعالیت‌ها را دارند.
طبق گفته جوردانیا، ایجاد حس ریتم برای دستیابی به وضعیت عصبی خاص، برای توسعه‌ی سیستم دفاعی و همچنین برعکس آن، تضعیف سیستم دفاعی، بسیار مهم و موثر بود.
فریاد جنگ ریتمیک، طبل زدن ریتمیک توسط شمن‌ها، حفاری موزون سربازان و نیروهای رزمی حرفه‌ای معاصر که به موسیقی سنگین ریتمیک راک گوش می‌دهند برای متحد کردن افراد در یک هویت جمعی مشترک استفاده می‌کنند، جایی که اعضای گروه، منافع گروه را بالاتر از منافع فردی و ایمنی خود قرار می‌دهند.

      جوزف چوردانیا - ریتم در موسیقی | مجله پرشین‌ساز

ریتم در موسیقی
در یک قطعه‌ی موسیقی، ساختار ریتمیک آن نه به عنوان مجموعه‌ای از واحدهای مستقل گسسته، که به صورت مکانیکی مانند مهره‌ها (همان پالس ها) به هم متصل شده‌اند، بلکه به عنوان یک فرایند بنیادی درک می‌شود که در آن محرک‌های ریتمیک کوچکتر، دارای شکل و ساختاری از خود و همچنین به عنوان اجزای جدا نشدنی یک سازمان ریتمیک بزرگتر عمل می‌کنند.

در این قسمت به مفاهیمی در این حوزه می‌پردازیم:

ضربان یا بیت: تقسیم واحد زمان موسیقی را ضرب می‌گویند. همانطور که فرد از نبض ثابت بدن یا ضربان قلب آگاه است، در آهنگ‌سازی، اجرا یا گوش دادن به موسیقی، فرد را متوجه ضربات معین و پی‌درپی می‌کند.

متر: متر عبارت است از گروه‌های دوتایی، سه‌تایی، چهارتایی اصوات که معمولاً اولین‌شان دارای تأکید است. تکرار این گروه‌ها یک الگوی ریتمی ایجاد می‌کند که همان ضرب‌آهنگ موسیقی است. موسیقی‌هایی که ضرب‌آهنگ دارند را متریک می‌نامند؛ همه موسیقی‌ها متریک نیستند.

متریک نبودن یک قطعه موسیقی به معنی آن نیست که فاقد وزن یا ضرب‌آهنگ است، بلکه به این معناست که ضرب‌آهنگ آن قطعه موسیقی ثابت نیست. برای مثال در موسیقی کلاسیک ایرانی در اجرای دستگاه‌ها، گوشه‌های غیر ریتمکی وجود دارند که بر اساس وزن‌های عروضی و در مطابقت با وزن یک شعر اجرا می‌شوند.

تمپو: در اصطلاحات موسیقی (در ایتالیایی به معنای زمان)، به معنای سرعت داده شده است. در موسیقی کلاسیک، سرعت به طور معمول با دستورالعمل در ابتدای قطعه نشان داده می‌شود (که اغلب از اصطلاحات متداول ایتالیایی استفاده می‌شود) و معمولاً با ضربان در دقیقه اندازه‌گیری می‌شود. در آهنگ‌سازی‌های کلاسیک مدرن، یک علامت مترونوم در ضربان در دقیقه ممکن است علامت‌گذاری سرعت طبیعی را تکمیل یا جایگزین کند، درحالی که در ژانرهای مدرن مانند موسیقی الکترونیک، سرعت به طور معمول در بی‌پی‌ام بیان می‌شود.

ممکن است تمپو از آرتیکولاسیون و متر جدا شود، یا این جنبه‌ها همراه با سرعت نشان داده شوند، اما همه به بافت کلی کمک می‌کنند.
درحالی که تواناییِ داشتن یک سرعت ثابت برای یک مجری موسیقی، یک مهارت حیاتی است، در گروه های موسیقی، سرعت را اغلب یک رهبر ارکستر یا یکی از نوازندگان، به عنوان مثال نوازنده‌ی درام، نشان می‌دهد.

نظرات

 
 
Captcha  
بازگشت به بالا