منوی دسترسی
نوشته‌ی محمدرضا عزیزی

نگاهی تحلیلی به آلبوم موسیقی عشق داند به نوازندگی محمدرضا لطفی و آواز محمدرضا شجریان با تکیه بر رویکرد نظری موریس وایتس

نگاهی تحلیلی به آلبوم موسیقی عشق داند به نوازندگی محمدرضا لطفی و آواز محمدرضا شجریان با تکیه بر رویکرد نظری موریس وایتس

یکی دیگر از روش‌های مرسومِ نقد و تحلیل آثار هنری را می‌توانیم در دیدگاه موریس وایتس – هنرشناس و فیلسوف آمریکایی در قرن بیستم- جستجو کنیم. در این روش هم مثل روش شمایل‌نگاری که در اپیزود اول به آن پرداختیم، به دنبال بررسی و تحلیل آثار هنری در سه مرحلۀ مهمِ توصیف، تحلیل و تفسیر هستیم با این تفاوت که از نظر وایتس لزومِ چندانی ندارد که حتما این سه مرحله به ترتیب بیایند و حتی ما می‌توانیم روی یکی از این مراحلِ سه‌گانه تمرکز بیشتری داشته باشیم. موریس وایتس نقد را اینطور تعریف کرده: «شکلی از سخن گفتن سنجیده درباره اثر هنری و استفاده از زبانی که برای آسان ساختن و وسعت دادن به درک هنر طراحی شده است»؛ این یعنی نقد هنری می‌تواند کمک کند که مخاطب ارتباط بهتر و راحت‌تری با اثر هنری بگیرد. او حتی هنر را جزء مفاهیم گشود و غیرقابل‌تعریف می‌دانسته و گفته: « همه‌ی مفاهیم گشوده مثل هنر، تعریف‌ناپذیر هستند و مواردی وجود دارند که به اقتضای آن‌ها باید تصمیم گرفت که آیا مفهوم هنر را برای دربرگرفتن آنها گسترش دهیم یا باب آن را ببندیم. بنابراین، هنر تعریف ناپذیر است» و اینجاست که می‌توان گفت داوری و نقد آثار هنری در ارتقای دانش هنرمندان و مخاطبان چقدر می‌تواند موثر واقع شود و می‌تواند به یک خودآگاهی و تفکر همگانی منجر شود تا در نهایت یک گفتمان تخصصی را بسازد. در اپیزود سوم، می‌خواهیم با تکیه بر روش نظری وایتس، از مفاهیم گفته شده در اپیزود‌های قبل هم بهره ببریم و آلبوم عشق داند انتخابمان برای این بخش از پادکست‌های تحلیل موسیقی رادیو هنگام است...

نگاهی تحلیلی به آلبوم موسیقی عشق داند به نوازندگی محمدرضا لطفی با آواز محمدرضا شجریان

نگارش: محمدرضا عزیزی

      

تحلیل آلبوم عشق داند
عشق داند یا کنسرت ابوعطا، عنوان یک آلبوم موسیقی سنتی ایرانی با آواز محمدرضا شجریان و نوازندگی تار محمدرضا لطفی است که در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در سفارت آلمان اجرا شده و به‌طور رسمی در سال ۱۳۷۶ توسط نشر دل‌آواز منتشر شده ‌است.
نام‌گذاری این اجرا، در ارتباط با بیت «عاقلان نقط پرگار وجودند ولی؛ عشق داند که در این دایره سرگردانند» با غزلی از حافظ است که در آواز اجرا می‌شود. این آلبوم در آواز ابوعطا اجرا شده و اشعار آن از حافظ، باباطاهر و عارف قزوینی است.
در فرهنگِ موسیقی ایرانی، شور مهم‌ترین دستگاه در دستگاه‌های هفتگانه موسیقی ایران است و ابوعطا یکی از متعلقات این دستگاه است. بنابر تعریف روح الله خالقی:«ابوعطا میان ملت رواج دارد و دارای لطف و زیبایی خاصی است، حجازی که در قرائت قرآن وجود دارد نیز متعلق به این مایه است و در قلوب اهل ایمان هم تاثیر خاصی دارد.» (خالقی، نظری به موسیقی ایرانی، 1390).
اگر از بُعد عرفان هم بنگریم، ابوعطا می‌تواند انسان را به درجاتی از حیرانی و تفکرات فلسفی و جدایی روح از بدن برساند و چه دل‌انگیز فضایی است که ابوعطا باشد و حافظ باشد و تارِ لطفی و آواز شجریان...
اگر کل آلبوم را به دو بخش اساسی تقسیم کنیم، در بخش اول، این آلبوم با یک پیش‌درآمدِ چهارضربی در ابوعطا با ساز لطفی آغاز می‌شود، لطفی در اینجا نغمه‌های ابوعطا را با شیوۀ خاص تارنوازی خود که همواره معیار مهمی در زیبایی‌شناسیِ نوازندگی در موسیقی ایرانی است، با نغمات دلِ پر حُزنِ خود همراه نموده و البته رنج روزهای تلخِ موسیقی در آغازین لحظاتِ پس از انقلاب را روایت می‌نماید؛ با آن مضرابهای آسمانی...
این قطعه مانند تمامی قطعاتی که در فرم پیش‌درآمد ساخته شدند، به معرفی فضای کلی اثر با ریتمی آرام پرداخته و با اشاره به گوشه‌های مهم ابوعطا با رسیدن به گوشه‌ی حجاز و تغییر الگوی ریتمیک به پایۀ دوضربی با استفاده از خراش‌ها و تاکیداتِ مضرابی، لحظاتِ خشم و اندوهِ توأمانِ نوازنده را به اوجِ خود می‌رساند...
پس از این فراز‌ها، لطفی به آرامی به بداهه‌نوازیِ آوازی در درآمد ابوعطا می‌پردازد و قصۀ عشق را با ساز روایت می‌کند... در اینجا ترکیبی از توالیِ مضراب‌های باصلابت و استفاده از سیم‌های واخوان، خراش‌های فراوان و داینامیکِ صدا در تقابل مضراب‌های قوی و ضعیفِ پشت سر هم و سوال و جواب‌های مداوم در پرده‌های زیر و بم را می‌شنویم...
در ادامه، قلندرِ تار ایران با استفاده از سکوئنس‌ها و بداهه¬ی دوضربی و نیز نت‌های دوبل و بازگشت به نغماتِ آرامِ درآمد در ابوعطا، فضا را برای روایتِ شعرِ پُر مضمونِ حافظ مهیا می‌کند و شجریان روایت عشق را با تحریری در درآمدِ ابوعطا آغار می‌کند... (در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند...)
شاید بد نیست که تحلیلِ سایه از این بخش را هم بشنویم... (سایه : غرق در بوسه BBC)
سایه گفت:«که هرچیزی بهایی داره بالاخره.» راست هم گفت! حتی اگر زندگی قهوه خوردن با شعر ارغوانش باشد یا در حال قدم زدن در خش‌خشِ برگهای پاییزیِ جای‌جایِ ایرانمان با شنیدن این ابوعطای دل‌انگیز باشد، می‌ارزد که تا آخر عمر بهایش را بپردازی و البته عشق بالاترین بها را دارد...
لطفی در جواب‌آواز‌های این بخش سعی دارد که دقیقاً جملاتِ آواز را با حس و حالِ خودش همراهی کند و در این روایت به اشتراکی با شجریان برسد، انگار سازِ دل‌های این دو دوستِ دیرینه هم در این اجرای تکرارنشدنی کوک کوک است...
(عاقلان نقطۀ پرگار وجودند...) در این شعر که شجریان آن را در درآمد دوم ابوعطا می‌خواند، حافظ با اینکه عاقلان را نقطۀ پرگار وجود می‌داند، عشق را در جایگاهی بسیار بالاتر قرار می‌دهد؛ از نگاه عشق، عاقلان در دایره‌ی هستی سرگردانند...
تاکیداتِ آوازی به‌جا و تحریرهای زیبا و جواب آوازهای متنوعِ تار در این بخش نیز رنگ و بوی هنری خاصی به شعر حافظ داده است... (جلوه‌گاه رخ او...)
شجریان با تحریری وارد حجاز می‌شود و از شیرین دهنانِ بزرگِ جهانِ عشق می‌خواند و این ماییم که بندگانِ خدایانِ عشق و دوستی و محبتیم؛ (عهد ما با لب شیرین‌دهنان...)
در بیت بعد با اشاره به گوشه‌های "یتیمک" و "بیات‌راجه" به معنایی می‌رسیم که شجریان آن را با تمنایی از ته دل می‌خواند: که مابندگانِ تهیدست و فقیریم و چیزی جز این خرقه‌یِ بی مقدار ِ درویشی نداریم. با این که میل و آرزوی ما فراتر از حد و اندازه‌ی ظاهری ماست، ما آرزوی ِ عیش و عشرت و میل ِنوشیدن شراب و گوش دادن به ساز و آواز داریم.
همراهی تار لطفی نیز در این بخش به گونه‌ای است که گویی موسیقیدانِ بزرگ ایران به همین داشتۀ ارزشمندِ خود می‌بالد... (مفلسانیم و هوای...)
شجریان با صدای بم به دروغِ عشق‌بازان اشاره‌ای غمناک می‌کند که هرکه لاف عشق بزند و دورویی در راهِ عشق پیشه کند، مستحقِ هجران و جدایی و تنهایی است و لطفی نیز در همراهی، به نواختنِ گوشه "چهارپاره" از ردیفِ ابوعطا با حالاتِ شخصیِ خود می‌پردازد... (لاف عشق وگله از یار...)

    
در این بخش از آلبوم به آواز بیاتِ‌کُرد می‌رسیم که بنا به تعریف دکتر هرمز فرهت «مختص‌ترین و مستقل‌ترین گوشه‌ی شور است و بعضی از موسیقی‌دانان، حتی آن را به‌عنوان یک آواز مستقل به شمار می‌آورند.» (فرهت، 1386،62) جملات پایین‌رونده‌ای که در بیات‌کرد وجود دارد، حالت ملودی آن را از دشتی مستقل می‌کند ولی آن سوز و حزنِ عارفانه و عاشقانۀ دشتی را به نوعی دیگر با خود به همراه دارد و اینجاست که خواننده از یار می‌خواهد که با راز جادویی چشمانش چگونه هوشیار بودن در اوجِ مستی را به او بیاموزد... (مگرم چشم سیاهِ تو بیاموزد کار...)
در ادامه با تکرار در جملات مصرع اول، گویی هدفِ آواز اخطاری است که اگر زیبارویان و دوستان از اندیشۀ زمامداران و صوفیانِ دروغین آگاه شوند، دیگر به حرف‌هایشان ارزشی نخواهند گذاشت و آوازِ "اصفهانکِ" شجریان در اوج نیز بر همین مفهوم تاکید می‌کند... (گر شوند آگه از اندیشۀ ما...)
حال به بخش دوم آلبوم می‌رسیم که اشعار عاشقانه و عارفانۀ باباطاهر در آن می‌درخشد و "دشتستانی"، گوشه‌ی مهم اجرای ابتدایی این بخش است که با سوز خاصی در روایت این دوبیتی عاشقانه در این اثر همراه است... (به چشم خاطرُم جز غم نرویو...)
گوشه‌ی "لیلی و مجنون" در ادامه‌ی این آواز می‌آید و تنهاییِ مجنون در فراق از عشق مفهوم اصلی این بخش است که با تحریر‌های خاص شجریان و جواب آواز‌های دل‌انگیز لطفی می‌توانیم غم فراق را از دل باباطاهر بشنویم... (به دشت افتاده...)
هرچه به اواخر این بخش آلبوم نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر فضای موسیقی محلی ایران را در آوازهای دشتستانی این بخش می‌شنویم و این آلبومِ آوازمحور موسیقی ایرانی با شعر دیگری از باباطاهر به فرود شور نزدیک می‌شود... گویی که شجریان و لطفی در بخش های انتهاییِ آلبوم کاملا غرق در فضای عرفانیِ شعر شدند و این‌ بار فرمی متفاوت با بخش اول آلبوم را می‌شنویم... (عزیزم کاسه چشمم سرایت...)
اما نگذریم از جواب‌ آوازهای این بخش که به تنهایی یکه‌تازی می‌کنند... مضراب‌هایی که تمام سیم‌‌ها را می‌نوازند و بیانی از درونِ پرآشوبِ لطفی در آن سال‌ها را منعکس می‌کنند که از سازهای مضرابی محلی ایران هم بهره برده و این روایتِ عاشقانه را به تعالی می‌رسانند.
خب شاید بد نباشد یادآوری کنیم که در آن سال‌های اجرای این اثر، بیشتر آموزشگاه‌ها و مراکز موسیقی، یکی پس از دیگری پلمپ می‌شدند و در آن زمان لطفی که کانون چاووش را با همراهی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان راه‌اندازی کرده بود و نقش موثری در انقلاب 57 داشت، نه میتوانست کنسرتی اجرا کند، نه اجازه داشت آلبومی روانه‌ی بازار کند و نه حتی کلاس‌های آموزشی برگزار کند. در آن سال‌ها به گفته ارشد تهماسبی، هیچ‌کس حتی نمیتوانست ساز با خودش حمل کند و اینطور بود که دیگر محمدرضا لطفی، استاد تارنوازی ایران، نتوانست ماندن در وطن را تاب آورد و او که خود زمانی با خروجِ مجید درخشانی از ایران قاطعانه مخالفت کرده ‌بود، خودش مجبور به ترک ایران شد... (تو دوری از برم دل در برم نیست...)
پایان‌بخشِ این آلبوم اما تصنیفی ماندگار و شنیدنی از درویش‌خان با شعر عارف قزوینی است که همه‌ی ما با آن خاطره داریم و همواره با غم خاصِ درونی و گلایه‌های نبود یار و شرایط مناسب، می‌تواند امیدبخش روزهای بهاریِ دور مانده از دلهایمان باشد؛ تصنیفی که با نبوغ شجریان در کنترل ریتم و همراهی موثر لطفی در این آلبوم بار دیگر متولد می‌شود، بهار دلکش...
این اثر در آن سالها به نوعی به روحِ زمانه تبدیل شد و حتی پس از انتشارش در سالهای بعد از اجرا هم توانست تاثیرات خوبی بر روی علاقه‌مندانش بگذارد و برایشان ماندگار شود. پس توصیۀ ما این است که اگر می‌خواهید تجربۀ یک روایت عاشقانه با ساز و آوازِ تکرار نشدنیِ دو تن از بزرگانِ موسیقی این مرز و بوم را بشنوید و ساعتی را به تفکر و پرواز دلتان اختصاص دهید، شنیدنِ آلبومِ زیبای عشق داند می‌تواند بسیار در این راه کمک کند.

       

پیش نویس
برای آشنایی بیشتر با نقد هنری و روش‌های مرسوم آن می‌توانید به کتاب "نقد هنری" اثر تری بَرِت مراجعه کنید و همینطور در باب آشنایی با برخی مباحث عرفانی و فلسفی دستگاه‌های موسیقی ایران، کتاب "نظری به موسیقی ایرانی" به قلم روح‌الله خالقی هم می‌تواند کمک‌کننده باشد.

       

سپاس‌نامه
با تشکر از جناب آقای محمدرضا عزیزی نویسنده‌، سرکار خانم فاطمه گلین‌مقدم گوینده و سردبیر، جناب آقای محمد ممیوند تهیه کننده و مجموعه‌ی پرشین‌ساز حامی مالی رادیو هنگام که خلق این اثر را مدیون اعتماد این مجموعه هستیم.

شما میتونید رادیو هنگام رو از نرم افزارهای پادگیر: کست‌باکس، سوندکلاد، شنوتو و اپل پادکست و دیگر پلتفرم‌های پادگیر بشنوید و اخبار و روند برنامه‌های هنگام رو از شبکه‌های اجتماعی مثل صفحه‌ی اینستاگرام، توئیتر و کانال تلگرام رادیو هنگام با آیدی radiohengam همچنین صفحه‌ی اینستاگرام مجله اینترنتی پرشین‌ساز و کانال تلگرام پرشین‌ساز دنبال کنید.

همچنین متن تمامی این اپیزود در وبسایت پرشین‌ساز به نشانی persiansaz.comدر دسترس است.

اپیزود سوم از رادیو هنگام رو شنیدیم، خوشحال میشیم نظراتتون رو با ما درمیان بگذارید قطعا به ادامه‌ی راه ما خیلی کمک خواهد کرد.
سپاس از همراهی شما، خدانگهدار.

نظرات

 
 
Captcha  
بازگشت به بالا